مدیریت اجرایی

مدیریت اجرایی (علوم و تحقیقات تبریز , دانشگاه آزاد تبریز)

مدیریت اجرایی

مدیریت اجرایی (علوم و تحقیقات تبریز , دانشگاه آزاد تبریز)

داستان مدیریتی

 کشتی جنگی ماموریت یافته بود برای آموزش نظامی به مدت چند روز در هوایی طوفانی مانور بدهد هوای مه آلود سبب شده بود که کارکنان کشتی دید کمی داشته باشند . در نتیجه ناخدا در پل فرماندهی عرشه ایستاده بود تا همه فعالیت ها را زیر نظر داشته باشد .

پاسی از شب نگذشته بود که دیده بان روی پل فرماندهی ، گزارش داد : نوری در سمت راست جلوی کشتی به چشم می خورد . 

 

 

• نا خدا فریاد زد : آیا آن نور ثابت است یا به طرف عقب حرکت می کند ؟

 

• دیده بان جواب داد : ثابت است ، که به این مفهوم بود که در مسیری هستیم که به هم تصادم خواهیم کرد .

 

• ناخدا به مامور ارسال علائم گفت : به آن کشتی علامت بده که رو در روی هم هستیم ، توصیه می کنم ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .

 

• جواب علامت این بود : شما باید ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .

 

• ناخدا گفت : علامت بده که من ناخدا هستم و آنها باید ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهند .

 

• پاسخ آمد : بهتراست شما ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .

 

ارزش های محوری سازمان ( core value) ، فانوس دریایی اند . تکان نمی خورند ، نباید و نمی توان آنها را شکست . با کوشش برای شکستن آنها ، خود را می شکنیم . اما می توانیم آنها را بیاموزیم و به کار بندیم .

نظرات 1 + ارسال نظر
هادی 28 آذر 1393 ساعت 21:10

باتشکرخیلی خوب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد